- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن چراغ طور عرفان را نباشد بیم افسردن
2 رمیدن باعث الفت شود روشن روانان را که موج آغوش بگشاید ز هر پهلو تهی کردن
3 بود دایم دلش ز اندیشهٔ روز حساب ایمن شعار هر که باشد در جهان بر خویش نسپردن
4 ز بس هر ذره ام را شوق استقبال او باشد چو شمعم داغ دل از جای خیزد یک سر و گردن
5 توان دریافتن راز دل از چشم سخن گویش به معنی همچنان کز لفظ جویا پی توان بردن