- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یار رفت از چشم و در دل خارخار او بماند بر جگر صد داغ حسرت یادگار او بماند
2 روی گردآلود خود بر خاک سودم هر کجا کز سم مرکب نشان بر رهگذار او بماند
3 گر چه برگشتن ز عمر رفته نتوان داشت چشم عمرها چشمم به راه انتظار او بماند
4 گرد رخسارش نه خط است آنکه چون زلفش ز باد عنبرافشان گشت گردی بر عذار او بماند
5 سرو من بگذشت بر طرف چمن دامن کشان شاخ گل با آن لطافت شرمسار او بماند
6 ذوق مرهم نیست مجروح خدنگ دوست را زخم پیکان به که در جان فگار او بماند
7 دور ازان لبهای میگون ماند جامی تلخکام راحت می رفت و تشویش خمار او بماند