ابر بر طرف گلستان گوهر از نشاط اصفهانی غزل 143

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

ابر بر طرف گلستان گوهر افشان است باز

1 ابر بر طرف گلستان گوهر افشان است باز خسرو گل را مگر عزم گلستان است باز

2 باز سنبل میدمد از باغ یا باد بهار از شمیم آن خم گیسو پریشان است باز

3 طره ی سنبل پریشان زلف شاهد بی قرار خواجه در کار قرار و فکر سامان است باز

4 در خروش بلبلان مطرب غزلخوان میرسد واعظ بیچاره شاد از پند رندان است باز

5 برگ برگ شاخ بر توحید یزدان آیتی ست خواجه صدرالدین چرا در فکر برهان است باز

6 تا شتاب عمر ببینند این جوانان، هر بهار گل بشاخ امروز و فردا خاک بستان است باز

7 از خرابی ساز آبادش عمارت تا بکی لطفها در کار دل کردی و ویران است باز

8 عارض گل بی حجاب و طلعت او بی نقاب چشم ابر و دیده ی من از چه گریان است باز

9 نیست پنداری نشاط آگاه از حالم طبیب درد می‌خواهم من و او فکر درمان است باز

عکس نوشته
کامنت
comment