-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخت را آفتاب سایهگستر میتوان گفتن خطت را سایهٔ خورشیدپرور میتوان گفتن
2 میانت را نشاید موی گفت از نارکی اما دهانت را ز تنگی تنگ شکر میتوان گفتن
3 رخت را با رخ یوسف مقابل میتوان کردن دمت را با دم عیسی برابر میتوان گفتن
4 مکرر گرچه نتوان گفت با آن نوش لب حرفی لبش را گفتهام قند و مکرر میتوان گفتن
5 به آن مه در سرمستی حدیثی گفتهام کین دم نه ز آن برمیتوان گشتن نه دیگر میتوان گفتن
6 به سان محتشم داد به شاهی کشور دل را که او را پادشاه هفت کشور میتوان گفتن
7 سپهر دین و دولت شهسوار عرصه شوکت که خاک پای او را تاج قیصر میتوان گفتن
8 الوالغالب جلال الغروالدین شاه ابراهیم که نعل توسنش را ماه نور میتوان گفتن