سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

رفیقان! کاروان، امشب، از سلمان ساوجی غزل 53

غزل 53 ام از 897 غزلیات

رفیقان! کاروان، امشب، روان است

1 رفیقان! کاروان، امشب، روان است دل مسکین من، با کاروان است

2 زمام اختیار، از دست ما رفت زمام اکنون، بدست ساروان است

3 نگارم رفت و چشمم ماند، در راه ولی اشکم هنوز از پی، روان است

4 امید زندگانی، از که دارد؟ دل مسکین من، چون او روان است

5 تن من با فراقش، همرکاب است سر من با عنانش، همعنان است

6 زچشم عاشقانش، کاروان را همه منزل، گل و آب روان است

7 طلب کاریم و مقصد، ناپدید است گران باریم و مرکب، ناتوان است

8 خدا را ساربان امروز، محمل مران کین روز برما، بس گران است

9 گرت سودای این راهست، سلمان ز خود بگذر، که اول منزل، آن است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر رفیقان! کاروان، امشب، روان است

شاعر شعر رفیقان! کاروان، امشب، روان است چه کسی است ؟

شاعر شعر رفیقان! کاروان، امشب، روان است سلمان ساوجی می باشد.

شعر رفیقان! کاروان، امشب، روان است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر رفیقان! کاروان، امشب، روان است چیست ؟

قالب شعر رفیقان! کاروان، امشب، روان است غزل است

مضمون اصلی شعر رفیقان! کاروان، امشب، روان است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر