-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد بمیرد تشنه و چون موج لب بر آب نگذارد
2 بتی شد رهزن دینم که چون در ترکتاز آید به کعبه غارت ابروی او محراب نگذارد
3 به تقریبی برآمد هرکه در هندوستان افتاد خدا کشتی ما را هم درین گرداب نگذارد
4 درین گلشن ز بس خدمت زخدمتکار می خواهند بنفشه باغبان را چون مگس در خواب نگذارد
5 سلیم از موج اشک خود خطر چون خاروخس دارم چه شد برقی که ما را در ره سیلاب نگذارد