دست ساقی آتش افکنده در از آشفتهٔ شیرازی غزل 73

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

دست ساقی آتش افکنده در آب

1 دست ساقی آتش افکنده در آب کاتشم بر جان زد این جام شراب

2 دفتر تقوی بآب می بشوی نیست درس عشق محتاج کتاب

3 مستی و مستوری آتش دان و نی می بده تا می بسوزانی حجاب

4 هر که سر خوش آمد از صهبای عشق هست مستغنی زمستی شراب

5 حیله و دستان او از من مپرس بنگر از خون منش دستان خضاب

6 چشم خواب آلود مست رهزنت برد از افسونگری از دیده خواب

7 باز کن آشفته از زلفش گره تا نگوید کس حدیث از مشک ناب

عکس نوشته
کامنت
comment