- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
خلیفه بغداد در موکب حشمت و شوکت خود می راند دیوانه ای پیش وی رسید و گفت: ای خلیفه عنان کشیده دار که در مدیح تو سه بیت گفته ام. گفت: بخوان! بخواند، خلیفه را خوش آمد. ,
دیوانه چون آن را بدید گفت: مرا سه درم عنایت کن تا روغن و خرما خرم و سیر بخورم. خلیفه فرمان داد تا به هر بیتی وی را هزار درم بدهند. ,
3 چون ذل فاقه زور کند بر سخنوری گر مدح پادشاه سخاور کند سزاست
4 ممدوح چون کریم بود مزد شعر او هر بیت را خزینه گوهر کند رواست