-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی به لبم بادهٔ پالیده فروبار در پرده دلم خون کن و از دیده فروبار
2 مفتون نتوان بود به نیرنگ بهاران برک و برت ای نخل خزان دیده فروبار
3 چون ابر سراپای خود از درد جدایی سرمایهٔ اشکی کن و نالیده فرو بار
4 از فیض تو دریا شده دامانِ من اکنون ای دیده، نمی بر دل تفسیده فروبار
5 مگذار حزین قاعد هٔ صفحه طرازی از ابر قلم گوهر سنجیده فروبار