جامی

جامی

جامی
جامی

شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا از جامی غزل 12

غزل 12 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا

1 شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا سبحان قدیر جعل اللیل لباسا

2 تا کی ز غم سود و زیان رنجه توان برد ای خواجه بیا ساغر می گیر و بیاسا

3 دنیا نه متاعی ست که ارزد به نزاعی با خصم مدارا کن و با دوست مواسا

4 اسرار نی ار فهم کنی جمله سماعی ست لا یمکن ان یدرکها العقل قیاسا

5 راهی ست نهانی ز تو تا دیر مغانی جز پیر مغان نیست بدان راه شناسا

6 خواهی که در آن راه خدا پاس تو دارد رخساره به خاک ره هر بی سر و پا سا

7 تا صاف نشد جامی از اوصاف من و ما ما صادف من راح مصافاتک کاسا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا

شاعر شعر شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا چه کسی است ؟

شاعر شعر شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا جامی می باشد.

شعر شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا چیست ؟

قالب شعر شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا غزل است

مضمون اصلی شعر شد برقع روی تو چو مهت زلف شب آسا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر