بار غم عشق تو مرا پشت دوتا از حزین لاهیجی غزل 462

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

بار غم عشق تو مرا پشت دوتا کرد

1 بار غم عشق تو مرا پشت دوتا کرد در شهر چو ماه نوم انگشت نما کرد

2 مسکین چه کند طاقت دیدارش اگر نیست؟ زبن جرم، به عاشق نتوان منع جفا کرد

3 نفرین دگر در خور این جور ندارم عاشق نشود هر که مرا از تو جدا کرد

4 بوی گل و سنبل خردآشوب نبوده ست این غالیه را بوی تو در جیب صبا کرد

5 یک نکته بود گوشزد مخلص و منکر در دیر و حرم عشق به یک صوت صلا کرد

6 چون صبح مصفا، دلم از ناله شبهاست صیقل گری آه من، آیینه جلا کرد

7 ای گل بشنو، راز نی کلک حزین را این بلبل مستی ست کزین شاخ نوا کرد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر