- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بار چندان که جفا جست و دل آزاری کرد عاشق خسته وفاجوئی و دلداری کرد
2 نشنیدم که سگش نیز به فریاد رسید بیدلی را که بر آن در همه شب زاری کرد
3 دی در آمد ز درم ناگه و از خجلت آن آفتاب از سوی روزن پس دیواری کرد
4 گونه عاشق پروانه صفت شمعی شد بسکه در عشق تو شبخیزی و بیداری کرد
5 دل ببرد از برم آن طره و از من ببرید با همه زیر بری بین که چه طراری کرد
6 این همه جور و جفا از پی آن دید کمال که ز خوبان طمع مهر و وفاداری کرد