- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برآمد آفتاب طلعت دوست که ذرات جهان را رو به آن روست
2 اگر نفست ازین جا رخنه جوید ازو مشنو، که آن وارونه هندوست
3 غلام روی آن خورشید حسنم که عالم لمعه ای زان روی نیکوست
4 چه خوش می نالد آن چنگ معربد! که شور عاشقان از ناله اوست
5 اگر صوفی ندارد عشق، قاقاست وگر ملا نباشد مست، قوقوست
6 بکوی عاشقی کمتر گذر کن که هرجا فتنه ای بینی در آن کوست
7 تو هر جوری که خواهی کرد بر من مرا جور تو بردن عادت و خوست
8 ز حسنت قصه ای در باغ گفتند همیشه فاخته در بانگ کوکوست
9 بیا، قاسم، شراب ناب بستان بنوش و سجده کن در حضرت دوست