1 پل بر زبر محیط قلزم بستن راه گردش به چرخ و انجم بستن
2 نیش و دم مار و دم کژدم بستن بتوان نتوان دهان مردم بستن
1 گر سبحهٔ صد دانه شماری خوبست ور جام می از کف نگذاری خوبست
2 گفتی چه کنم چه تحفه آرم بر دوست بیدرد میا هر آنچه آری خوبست
1 در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
2 ور دل به خدا و ساکن میکدهای می نوش که عاقبت بخیرست ترا
1 کردم توبه، شکستیش روز نخست چون بشکستم بتوبهام خواندی چست
2 القصه زمام توبهام در کف تست یکدم نه شکستهاش گذاری نه درست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما