جامی

جامی

جامی
جامی

خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند از جامی غزل 166

غزل 166 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند

1 خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند دارم همین مراد کزان خاک در نهند

2 پیکان تو چو سرخ شود ز آتشین دلم خوش آنکه بهر داغ مرا بر جگر نهند

3 صد عقدگوهر از مژه ریزم چو آن دولب قفل عقیق بر در درج گهر نهند

4 ناید یکی چو دور خطت گر مهندسان بر گل هزار دایره از مشک تر نهند

5 دل شد خراب عشق همان به که عقل و دین زین پس متاع خویش به جای دگر نهند

6 بگشا کمر در انجمن سیم ساعدان تا دستها به خدمت تو بر کمر نهند

7 شیرین لبت مدزد ز جامی که نیست عیب گر پیش طوطیان سخنگو شکر نهند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند

شاعر شعر خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند چه کسی است ؟

شاعر شعر خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند جامی می باشد.

شعر خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند چیست ؟

قالب شعر خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند غزل است

مضمون اصلی شعر خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی