- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خون هر چند دستی غمرهٔ بیدادگر دارد شهید خنجر مژگان شدن اجر دگر دارد
2 به دور آسمان افتادگان را نیست امّیدی مگر ما را ز خاک آن حلقهٔ فتراک بردارد
3 نمی آرد برون هرگز سر از صبح قیامت هم که می گوید شب حسرت نصیبی ها سحر دارد؟
4 به کوی عشق یک طرار می باشد، خبر دارم به هر جا گم شود دل، طرهٔ شب زو خبر دارد
5 حزین نیم بسمل را به طالع نیست پروازی که این بلبل قفسها در شکنج بال و پر دارد