- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خون بی تابان به محشر نیست بی گفت و شنید کشتن سیماب، دارد دعوی خون شهید
2 گر نباشد تیر او در سینه، نگشاید دلم نسبت پیکان او با دل چو قفل است و کلید
3 در میان پیرهن دارد میان نازکی همچو مو باریک و همچون تار پیراهن سفید
4 بخل در خوان کریمان نیست، از کم قسمتی ست کز گلوی خویش، ماهی آب دریا را برید
5 در سفر دایم عزیزی هست این گلزار را بلبل از پرواز اگر بنشست، رنگ گل پرید
6 کار ما افتاد با سبزان هندستان سلیم کیسهٔ دل را تهی کردیم از سرخ و سفید