- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فروغ روی تو خورشید و مه بس است مرا جبینت آینه صبحگه بس است مرا
2 مرا چه حد که شود ابروی تو محرابم نشان نعل سمندت به ره بس است مرا
3 چه غم که شاخ امل غنچه مراد نداد دلم که بسته ز خون ته به ته بس است مرا
4 حجاب شد سر زلف سیاه پیش رخت همین علامت بخت سیه بس است مرا
5 به عشق کهنه که نو شد اگر گنه کارم خط عذار تو عذر گفته بس است مرا
6 نگویمت گه و بیگه دلم نگه می دار گهی ز چشم خوشت یک نگه بس است مرا
7 کنم به باده چو جامی دلالت صوفی همین معامله در خانقه بس است مرا