-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نفع، آن است که من نافع خود می بینم صنعت آن است که من صانع خود می بینم
2 زلف یا بخت سیه یا مه تابان یا مهر هر چه رو می دهد از طالع خود می بینم
3 چون توانم که دگر پیشرو کس باشم من که خود را تبع تابع خود می بینم
4 کشت این هستی موهومه که از دیدن باز خویش را در همه جا مانع خود می بینم
5 با وجودی که پریشان نظرم می گویند چون سعیدا همه جا جامع خود می بینم