- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گدای کوی خرابات تاجدارانند خرابات جام می عشق هوشیارانند
2 قرارگاه دل آن طره را چسان سازم در آن سلاسل مشکین چو بیقرارانند
3 به گلشن رخش از بلبلی چو من چه حساب که بیحساب تر از من دو صد هزارانند
4 به حسن لاله رخان شباب بین ای چشم که پنجروزه چو گلهای نو بهارانند
5 به دیر مغبچه مست من چو جلوه کند ز خیل جان به ته پاش خاکسارانند
6 سمند ناز چو رانی نظاره کن هر سو که جانفشان به سر راه دلفگارانند
7 برون نیایم از آنجا چو فانی از مستی معاشران گرم از مجلس فنا رانند