محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

گدای شهر را دانسته خلقی از محتشم کاشانی غزل 45

غزل 45 ام از 972 غزلیات از رسالهٔ جلالیه

گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من

1 گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من وزین شهرم سیه‌رو کرده چشم روسیاه من

2 چرا آن تیره اختر کز برای یکدرم صدجا رخ خود زرد سازد مردمش خوانند ماه من

3 کسی کو خرمن تمکین دهد بر باد بهر او چرا در زیر کوه غم بود جسم چو کاه من

4 به سنگم سر مکوب ای همنشین تا آستان او که از پای کسان فرسوده نبود سجده‌گاه من

5 به رخساریکه باشد هر نفس آئینهٔ صد کس چه بودی گر بر او هرگز نیفتادی نگاه من

6 اگر از آتشین دلها نسوزم خرمن حسنش همان در خرمن عمر من افتد برق آه من

7 مرا جلاد مرگ از در درآید محتشم یارب بکویش گر ز گمراهی فتد من بعد راه من

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من

شاعر شعر گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من چه کسی است ؟

شاعر شعر گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من محتشم کاشانی می باشد.

شعر گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من چیست ؟

قالب شعر گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من غزل است

مضمون اصلی شعر گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر