- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پایه ی نعش مرا یار من از جا برداشت آخر از خاک مرا آن گل رعنا برداشت
2 در رهش هیچ کس از خاک مرا برنگرفت نقش پا را نتواند کسی از جا برداشت
3 بگذر از هستی و خود را به مقامی برسان تا درین ره ننهی سر، نتوان پا برداشت
4 کوه و صحرا همه گلزار شد از گریه ی من مژه ام منت ابر از سر دنیا برداشت
5 ساقی از بزم برون رفت و دلم با خود برد از پی باده مگر رفت که مینا برداشت؟
6 رفت آن سرو روان چون سوی گلزار سلیم بلبل از دامن گل دست تمنا برداشت