- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بار در زیر لب چو خنده کند هر که را کشت باز زنده کند
2 چشم و خالش چو کشتنی طلبند او اشارت بسوی بنده کند
3 غمزه ها را کشنده آن دل ساخت سنگ بس تیغ را برنده کند
4 اشک افسرده را که گلگون است به زدن آه من دونده کند
5 دل در آن کو زبهر دیدارست به بهشتی کجا بسنده کند
6 انفعالی که از رخت گل داشت غنچه بیرون شدن به خنده کند
7 تا گدای کمین تست کمال پادشاهی بزیر ژنده کند