1 تیر غم هجران تو ازجان بگذشت دل بود سپر تیر به پیکان بگذشت
2 چون دید جراحتم طبیب دل گفت بیچاره تو را درد ز درمان بگذشت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 صبر می باید دلا در کارها با تو گفتم این حکایت بارها
2 در ره عشق و بیابان فراق صبر می باید تو را خروارها
1 گر آیی تنگ یک شب در بر ما فدای پای جانان این سر ما
2 چه دولت باشد آن یارب که ناگاه درآیی همچو سروی از در ما
1 در باغ گل نماند و برفت از دیار ما خوش بود هفته ای دو سه گل در کنار ما
2 هر چند گل به حسن بسی لاف می زند کی دارد او طراوت روی نگار ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **