پیکان واقعات دلم را از جهان ملک خاتون غزل 75

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

پیکان واقعات دلم را به غم بدوخت

1 پیکان واقعات دلم را به غم بدوخت مهر رخت به آتش هجران مرا بسوخت

2 دیگر به ماهتاب چه حاجت بود مرا چون شمع روی آن بت مه روی برفروخت

3 تا از نظر برفت مرا آن رخ چو ماه گویی دلم دو دیده ی مهر از جهان بدوخت

4 گرچه عزیز مصر دل خسته ی مَنی یوسف به سیم ناسره نتوانمش فروخت

5 از آتش فراق تو کافروخت بر دلم جانم بسوخت و بر من مسکین دلت نسوخت

6 خیاط روزگار جفاجوی سفله خوی جز جامه ی فراق به بالای ما ندوخت

عکس نوشته
کامنت
comment