تیر ستم فلک خدنگست از انوری ابیوردی قصیده 33

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

تیر ستم فلک خدنگست

1 تیر ستم فلک خدنگست شهد شره جهان شرنگست

2 گردون نخورد غمت که شوخست گیتی نخرد دمت که شنگست

3 بر کشتی عمر تکیه کم کن کاین نیل نشیمن نهنگست

4 در کوی هنر مباش کان کوی اقطاع قدیم شالهنگست

5 منصب مطلب که هرکجا هست هر خرواری همین دو تنگست

6 با جهل پناه کاندرین باغ بر بید همیشه بادرنگست

7 بر گردن اختیار احرار اکنون نه ردیست پالهنگست

8 در پنجهٔ موش خانهٔ من زینست که ناخن پلنگست

9 تا چهرهٔ آرزو نبینم بر آینهٔ امید زنگست

10 بویی نبرم همی ز شادی باز این چه گلیم و آن چه رنگست

11 زیر قدمم همیشه گویی کز زلزله خاک بی‌درنگست

12 با من که زمین به آشتی نیست زینست که آسمان به جنگست

13 من روبه و پوستین به گازر وین گرسنه شرزه تیز چنگست

14 تا تیره شده است آبم از سر اشکم به خلاف آن چو زنگست

15 پنهان‌گریم ز مردم چشم زیرا که جهان نام و ننگست

16 گویند ز سنگ و هنگ دوری دانی که نه جای سنگ و هنگست

17 در حنجرم از خروش مستور صد نغمهٔ زیر نای و چنگست

18 ای صدر جهان مپرس کز چرخ در موزهٔ بخت من چه سنگست

19 با دست شکسته پای جهدم در جستن ناگزیر لنگست

20 دریاب مرا و زود دریاب کین دست شکسته نیک تنگست

21 در زین مراد باد رخشت تا رخش سپهر بسته تنگست

عکس نوشته
کامنت
comment