- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سپاه دولت و دیدن اندر آمدست بزین همی به غز نهد روی پشت دولت و دین
2 جهان سیاست او را بطوع داده ضمان فلک سعادت او را بفتح گشته ضمین
3 قضا مطابق رأی و قدر موافق عزم سپهر زیر رکاب و زمانه زیر نگین
4 ز بیم غارتش اکنون ملوک هندستان کشیده رخت ز صحرا بحصن های حصین
5 یکی چو رنگ سبک سرزده بکوه و کمر یکی چو روبه وحشی فرو شده بزمین
6 نه هیچ رأی زند رأی جز برای گریز نه هیچ راه برد راه جز براه حزین
7 اجل بخندد بر عرصه گاه لشکر آن امل بگوید بر شامگاه مجلس این
8 کراست آن دل و زهره که در همه عالم به پیش خسرو عالم نهد قدم گه کین
9 گر آن کران نکند رو بدوزدش در حال گر این حذر نکند تن بدردش در حین
10 خدایگانا شاهنشها ز تو برسید خدایگانی و شاهنشهی به علیین
11 توئی که تخت ز تو گشته باشکوه و بفر توئی که بخت ز تو هست با یسار و یمین
12 همیشه تا بدمد مشک و مغز یابد بوی همیشه تا بوزد باد و آب گیرد چین
13 به دست دوست بسای و به پای دشمن مال به گوش نوش نیوش و به چشم حشمت بین
14 جهان مسخر حکم تو باد و چرخ مطیع خدای ناصر عزم تو باد و بخت معین