عربی را که بود ساکن بر از جامی هفت اورنگ 144

عربی را که بود ساکن بر

1 عربی را که بود ساکن بر جانب ری فتاد رای سفر

2 دید پیش دکانچه طباخ چرب رودی، نفیر زد گستاخ

3 به تعجب که یا عجم ماذا خذ فلوسا و اعطنی هذا

4 فلس ازو بستد و به جای نهاد یک بدستی ازان به دستش داد

5 عربان در بغل نهاد و گذشت گرد بازار و شهر و کو می گشت

6 ناگهانش میان شهر و غلو چرب رود از بغل فتاد فرو

7 چون ز نامش نداشت مسکین بهر که سراغش کند ز مردم شهر

8 بغل از وی تهی و کیسه ز دانگ خرزه بر کف نهاد و می زد بانگ

9 ایها المسلمون ببلدة ری هل وجدتم بمثل هذا شی

عکس نوشته
کامنت
comment