کوی عشق است این که مرغ سدره، از عرفی شیرازی غزل 151

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

کوی عشق است این که مرغ سدره، این جا، پر گذاشت

1 کوی عشق است این که مرغ سدره، این جا، پر گذاشت خوشدلی آمد که تاج غم ربا بر سر گذاشت

2 عقل دل را در ره عشق رهبر شد، ولی تیز بینی کرد و در اول قدم رهبر گذاشت

3 آمد از شهر ازل با عالمی هوش و خرد بی وفا دل در عنان برتافتن اکثر گذاشت

4 دل گشای خویش را سنجید با دل بستگی زان کلید این جا شکست و قفل بر در گذاشت

5 راحت آمد تا گشاید قفل اندوه از دلم از کلید و دست خود یک مشت خاکستر گذاشت

6 آتشین مرغ دلم را می دهد صد بال و پر در گلستانی که جبریل امین شهپر گذاشت

عکس نوشته
کامنت
comment