- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هوای عشق برونم ز ننگ و نام کشید به توبه نامهٔ من، یار خط جام کشید
2 خوشا حریف شرابی که فکر شام نداشت نهاد لب به شط باده و تمام کشید
3 ز عشق پاک به هر شیوه تو مشتاقم به خشم و کین نتوان از من انتقام کشید
4 هنوز از آن خط مشکین خبر نداشت دلم هوای دانه خالت مرا به دام کشید
5 ز من حدیث وفا و جفای خویش مپرس که پاس راز، زبان مرا ز کام کشید
6 ز کوی انجم و افلاک رخت خویش برآر برای جا نتوان منت از لئام کشید
7 بهار عیش در آغوش غنچه خسبان است نسیم صبح به گوش من این پیام کشید
8 متاع عنصر و افلاک واسپار حزین که خوار شد، ز فرومایه هر که وام کشید