- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر یکی گل است و دوم نرگس و سیوم عنبر
2 رخ تو راست ز سلطان نیکویی سه لقب یکی بدیع و دوم درخور و سیوم دلبر
3 همیشه در سر زلفت مجاورند سه چیز یکی شکنج و دوم حلقه و سیوم چنبر
4 لطافت از دولب تو ربوده اند سه آب یکی حیات و دوم زمزم و سیوم کوثر
5 به بوی خوش ز دو زلفت سه چیز مایه برند یکی نسیم و دوم نافه و سیوم مجمر
6 ز جادویی تو ربودی ز ماه و حور و پری یکی جمال و دوم چهره و سیوم پیکر
7 هزار بنده سزندت به قد و عارض و خد یکی چو سرو و دوم چون گل و سیوم چو قمر
8 مرا سه چیز ببخش از دو لب به یک بوسه یکی عقیق و دوم بسد و سیوم شکر
9 روان و جان و تن من ز عشق تو شده اند یکی ذلیل و دوم عاجز و سیوم مضطر
10 تن من است و میان و سرین تو به صفت یکی نحیف و دوم فربه و سیوم لاغر
11 سه چیزم از غم عشقت به آب دیده درند یکی لباس و دوم بالش و سیوم بستر
12 مرا چو دیده و جان و دل است دیدن تو یکی عزیز و دوم لایقو سیوم در خور
13 به چشم و گوش و زبان نام و حال و قصه ما یکی بگوی و دوم بشنو و سیوم بنگر
14 به کوی بیعت و خط وفا و منزل وصل یکی بیا و دوم بنگر و سیوم بگذر
15 گراز دو عارض تو با سه چیز گشت دو چشم یکی جمال و دوم زینت و سیوم زیور
16 سه چیز یافت جهان از بقای مجدالدین یکی بها و دوم حرمت و سیوم مفخر
17 رسوم و سیرت و اخلاق او معالی را یکی گوا و دوم حجت و سیوم محضر
18 رئیس شرق علی تحفه سه عرق شریف یکی رسول و دوم حیدر و سیوم جعفر
19 ز پشت آنکه قوی کرد پشت دین به سه حرب یکی حنین و دوم خندق و سیوم خیبر
20 منیر و محترم و معتبر زمدحت اوست یکی ضمیر و دوم خامه و سیوم دفتر
21 بلند و محکم و روشن ز قدر و عزم و دلش یکی سپهر و دوم محور و سیوم اختر
22 سرای و صدر و درش کعبه مکارم را یکی صفا و دوم مروه و سیوم مشعر
23 به فر و خدمت او راحت و امان و خلاص یکی ز ذل و دوم زآفت و سیوم ز ضرر
24 درخت و میوه و شاخ هنر ز تربیتش یکی بلند و دوم تازه و سیوم برور
25 سه چیز ماند ز جد و پدر بدو میراث یکی خصال و دوم سیرت و سیوم مخبر
26 مسلم است ز سلطان عالمش سه خطاب یکی اجل و دوم عالم و سیوم سرور
27 ز مرکبش به گه تک سه باد رشک برند یکی شمال و دوم عاصف و سیوم صرصر
28 مرکب است همانا قوایمش ز سه چیز یکی زباد و دوم زآتش و سیوم زحجر
29 زهی گوای بزرگی و قدر و رتبت تو یکی نبی و دوم فاطمه و سیوم حیدر
30 به جاه و مرتبت و منقبت نیابندت یکی نظیر و دوم ثانی و سیوم دیگر
31 به دست و نام و سر او سه چیز فخر کنند یکی نگین و دوم سکه و سیوم افسر
32 مصاف و بزم و مظالم سه وصف دید در او یکی کریم و دوم عادل و سیوم صفدر
33 به روم و مصر و یمن پرده دار او شاید یکی عزیز و دوم تبع و سیوم قیصر
34 به ملک و قوت و لشکر غلام او نسزند یکی قباد و دوم بهمن و سیوم نوذر
35 سه آلتند به میدان غلام بازوی او یکی حسام و دوم نیزه و سیوم خنجر
36 سه نام داد خدایش ز بهر نصرت دین یکی معز و دوم خسرو و سیوم سنجر
37 تویی به دولت او خلق و رزق عالم را یکی کفیل و دوم ضامن و سیوم داور
38 به قدر و رفعت و هیبت مشرفند از وی یکی کلاه و دوم رایت و سیوم لشکر
39 به عدل و علم و معالی مرتب اند از تو یکی زمان و دوم عالم و سیوم کشور
40 همی نظاره کنندت ستارگان به سه چیز یکی شکوه و دوم هیبت و سیوم منظر
41 به خدمت آمدت اینک بهار در سه لباس یکی حریر و دوم سندس و سیوم عبقر
42 ز روی و عارض و چشم بتان نشان دادند یکی بهار و دوم سوسن و سیوم عبهر
43 بنفشه و سمن و لاله را سه گونه سلب یکی کبود و دوم ابیض و سیوم احمر
44 سر شکوفه و شاخ گل است و روی زمین یکی سپید و دوم احمر و سیوم اخضر
45 ز باد و خاک خجالت گرفته اند سه جای یکی تتار و دوم تبت و سیوم ششتر
46 گل شکفته و باغ بهار و باد صبا یکی بت است و دوم بتکده سیوم بتگر
47 جمال و رتبت و فر ارم زطرف چمن یکی تباه و دوم ناقص و سیوم ابتر
48 نسیم صبح و نثار هوا و زیور شاخ یکی عبیر و دوم لولو و سیوم گوهر
49 هوای عالم و رخسار باغ و مجلس تو یکی خوش است و دوم خرم و سیوم خوشتر
50 جدا مباد ز بزمت در این بهار سه چیز یکی سماع و دوم باده و سیوم ساغر
51 همیشه تا که بود رود و بحر و جیحون را یکی کران و دوم ساحل و سیوم معبر
52 همیشه باد تو را دولت و سعادت و عز یکی رفیق و دوم همره و سیوم رهبر
53 خدای و دولت و بختت به هر چه رای کنی یکی معین و دوم ناصر و سیوم یاور
54 زمانه و فلک و اخترت به روز و به شب یکی غلام و دوم بنده و سیوم چاکر
55 حمایت و کنف و حفظ کردگار تو را یکی حصار و دوم جوشن و سیوم مغفر
56 بقای نوح و محل خلیل و قرب کلیم یکی بیاب و دوم بطلب و سیوم بشمر
57 سر مخالف و پشت عدو و ترگ حسود یکی ببر و دوم بشکن و سیوم بستر
58 نصیب و بهره و قسم مخالفت زفلک یکی بلا و دوم محنت و سیوم کیفر