🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ادیب صابر

ادیب صابر

ادیب صابر
ادیب صابر

زنایبان رخ و چشم و زلفت ای از ادیب صابر قصیده 42

قصیده 42 ام از 432 قصاید

زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58

1 زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر یکی گل است و دوم نرگس و سیوم عنبر

2 رخ تو راست ز سلطان نیکویی سه لقب یکی بدیع و دوم درخور و سیوم دلبر

3 همیشه در سر زلفت مجاورند سه چیز یکی شکنج و دوم حلقه و سیوم چنبر

4 لطافت از دولب تو ربوده اند سه آب یکی حیات و دوم زمزم و سیوم کوثر

5 به بوی خوش ز دو زلفت سه چیز مایه برند یکی نسیم و دوم نافه و سیوم مجمر

6 ز جادویی تو ربودی ز ماه و حور و پری یکی جمال و دوم چهره و سیوم پیکر

7 هزار بنده سزندت به قد و عارض و خد یکی چو سرو و دوم چون گل و سیوم چو قمر

8 مرا سه چیز ببخش از دو لب به یک بوسه یکی عقیق و دوم بسد و سیوم شکر

9 روان و جان و تن من ز عشق تو شده اند یکی ذلیل و دوم عاجز و سیوم مضطر

10 تن من است و میان و سرین تو به صفت یکی نحیف و دوم فربه و سیوم لاغر

11 سه چیزم از غم عشقت به آب دیده درند یکی لباس و دوم بالش و سیوم بستر

12 مرا چو دیده و جان و دل است دیدن تو یکی عزیز و دوم لایقو سیوم در خور

13 به چشم و گوش و زبان نام و حال و قصه ما یکی بگوی و دوم بشنو و سیوم بنگر

14 به کوی بیعت و خط وفا و منزل وصل یکی بیا و دوم بنگر و سیوم بگذر

15 گراز دو عارض تو با سه چیز گشت دو چشم یکی جمال و دوم زینت و سیوم زیور

16 سه چیز یافت جهان از بقای مجدالدین یکی بها و دوم حرمت و سیوم مفخر

17 رسوم و سیرت و اخلاق او معالی را یکی گوا و دوم حجت و سیوم محضر

18 رئیس شرق علی تحفه سه عرق شریف یکی رسول و دوم حیدر و سیوم جعفر

19 ز پشت آنکه قوی کرد پشت دین به سه حرب یکی حنین و دوم خندق و سیوم خیبر

20 منیر و محترم و معتبر زمدحت اوست یکی ضمیر و دوم خامه و سیوم دفتر

21 بلند و محکم و روشن ز قدر و عزم و دلش یکی سپهر و دوم محور و سیوم اختر

22 سرای و صدر و درش کعبه مکارم را یکی صفا و دوم مروه و سیوم مشعر

23 به فر و خدمت او راحت و امان و خلاص یکی ز ذل و دوم زآفت و سیوم ز ضرر

24 درخت و میوه و شاخ هنر ز تربیتش یکی بلند و دوم تازه و سیوم برور

25 سه چیز ماند ز جد و پدر بدو میراث یکی خصال و دوم سیرت و سیوم مخبر

26 مسلم است ز سلطان عالمش سه خطاب یکی اجل و دوم عالم و سیوم سرور

27 ز مرکبش به گه تک سه باد رشک برند یکی شمال و دوم عاصف و سیوم صرصر

28 مرکب است همانا قوایمش ز سه چیز یکی زباد و دوم زآتش و سیوم زحجر

29 زهی گوای بزرگی و قدر و رتبت تو یکی نبی و دوم فاطمه و سیوم حیدر

30 به جاه و مرتبت و منقبت نیابندت یکی نظیر و دوم ثانی و سیوم دیگر

31 به دست و نام و سر او سه چیز فخر کنند یکی نگین و دوم سکه و سیوم افسر

32 مصاف و بزم و مظالم سه وصف دید در او یکی کریم و دوم عادل و سیوم صفدر

33 به روم و مصر و یمن پرده دار او شاید یکی عزیز و دوم تبع و سیوم قیصر

34 به ملک و قوت و لشکر غلام او نسزند یکی قباد و دوم بهمن و سیوم نوذر

35 سه آلتند به میدان غلام بازوی او یکی حسام و دوم نیزه و سیوم خنجر

36 سه نام داد خدایش ز بهر نصرت دین یکی معز و دوم خسرو و سیوم سنجر

37 تویی به دولت او خلق و رزق عالم را یکی کفیل و دوم ضامن و سیوم داور

38 به قدر و رفعت و هیبت مشرفند از وی یکی کلاه و دوم رایت و سیوم لشکر

39 به عدل و علم و معالی مرتب اند از تو یکی زمان و دوم عالم و سیوم کشور

40 همی نظاره کنندت ستارگان به سه چیز یکی شکوه و دوم هیبت و سیوم منظر

41 به خدمت آمدت اینک بهار در سه لباس یکی حریر و دوم سندس و سیوم عبقر

42 ز روی و عارض و چشم بتان نشان دادند یکی بهار و دوم سوسن و سیوم عبهر

43 بنفشه و سمن و لاله را سه گونه سلب یکی کبود و دوم ابیض و سیوم احمر

44 سر شکوفه و شاخ گل است و روی زمین یکی سپید و دوم احمر و سیوم اخضر

45 ز باد و خاک خجالت گرفته اند سه جای یکی تتار و دوم تبت و سیوم ششتر

46 گل شکفته و باغ بهار و باد صبا یکی بت است و دوم بتکده سیوم بتگر

47 جمال و رتبت و فر ارم زطرف چمن یکی تباه و دوم ناقص و سیوم ابتر

48 نسیم صبح و نثار هوا و زیور شاخ یکی عبیر و دوم لولو و سیوم گوهر

49 هوای عالم و رخسار باغ و مجلس تو یکی خوش است و دوم خرم و سیوم خوشتر

50 جدا مباد ز بزمت در این بهار سه چیز یکی سماع و دوم باده و سیوم ساغر

51 همیشه تا که بود رود و بحر و جیحون را یکی کران و دوم ساحل و سیوم معبر

52 همیشه باد تو را دولت و سعادت و عز یکی رفیق و دوم همره و سیوم رهبر

53 خدای و دولت و بختت به هر چه رای کنی یکی معین و دوم ناصر و سیوم یاور

54 زمانه و فلک و اخترت به روز و به شب یکی غلام و دوم بنده و سیوم چاکر

55 حمایت و کنف و حفظ کردگار تو را یکی حصار و دوم جوشن و سیوم مغفر

56 بقای نوح و محل خلیل و قرب کلیم یکی بیاب و دوم بطلب و سیوم بشمر

57 سر مخالف و پشت عدو و ترگ حسود یکی ببر و دوم بشکن و سیوم بستر

58 نصیب و بهره و قسم مخالفت زفلک یکی بلا و دوم محنت و سیوم کیفر

ادیب صابر از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر قصیده 42 ام از 432 قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر

شاعر شعر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر چه کسی است ؟

شاعر شعر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر ادیب صابر می باشد.

شعر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر چیست ؟

قالب شعر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر قصیده است

سبک شعر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر چیست ؟

سبک شعر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ادیب صابر

زنایبان رخ و چشم و زلفت ای از ادیب صابر قصیده 42

قصیده 42 ام از 432 قصاید
بنر