همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید از سعیدا غزل 345

سعیدا

سعیدا

سعیدا

همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید

1 همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید که در فراق تو شد جام باده، چشم سفید

2 به گوش نرگس از اخلاص یاسمن می گفت که نور می برد از روی ساده چشم سفید

3 زمان زمان رود از خود به سیر گل نرگس عصا گرفته و بر کف نهاده چشم سفید

4 از این چمن دل نرگس از آن جهت برخاست که هیچ مادر مشفق نزاده چشم سفید

5 ز هجر یار سعیدا مگو که چون یعقوب هزار یوسف مصری فتاده چشم سفید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر