-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید که در فراق تو شد جام باده، چشم سفید
2 به گوش نرگس از اخلاص یاسمن می گفت که نور می برد از روی ساده چشم سفید
3 زمان زمان رود از خود به سیر گل نرگس عصا گرفته و بر کف نهاده چشم سفید
4 از این چمن دل نرگس از آن جهت برخاست که هیچ مادر مشفق نزاده چشم سفید
5 ز هجر یار سعیدا مگو که چون یعقوب هزار یوسف مصری فتاده چشم سفید