- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 که بود جان که نه در بند وفای تو بود چه کند دل که نه خرسند جفای تو بود
2 سرِ ادبار من ار هست، مرا شاید؛ از آنک دیده آنجا نهد اقبال که پای تو بود
3 در هوای تو شدم ذره زرین آری ذره زرین بود آنجا که هوای تو بود
4 گر رضای تو در آن است که من خاک شوم خاک بر تارکم، آنجا که رضای تو بود
5 رو که خورشید نهد روی چو سایه بر خاک پیش قصری که درو عکس ضیای تو بود
6 جای میسازمت اندر دل و میخواهم عذر کای بت، آتشکده تنگ نه جای تو بود
7 تو دریغی به حسن، بهر چه؟ زیرا که مهی مجلس چون فلک شاه سزای تو بود
8 شاه بهرام شه آن شاه که گفتش سعدین هر قرانی که کنم آن ز برای تو بود