آن خانه برانداز که خود راهبر ماست از سعیدا غزل 96

آن خانه برانداز که خود راهبر ماست

1 آن خانه برانداز که خود راهبر ماست همخانهٔ ما همره ما همسفر ماست

2 آن یار مبرا ز خیالات عیان است سری که نهان است ز دل در نظر ماست

3 دارد سر منصور در این باغ، مکافات آن نخل به بار آمده و این ثمر ماست

4 آن صید ضعیفیم که سرپنجهٔ باز است دست تهی بهله اگر در کمر ماست

5 از پای رفیقان سبکبار سعیدا هر خار نشانی است که در رهگذر ماست

عکس نوشته
کامنت
comment