- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن دلبر پنهانی سرمست بصحرا شد خود را بجهان بنمود عالم همه شیدا شد
2 آن کسوت بیچونی برکند لباس چون پوشید و برون آمد سر فتنه و غوغا شد
3 در عشوه و ناز آمد معشوقه و عاشق گشت گه لیلی و مجنون است گه وامق و عذرا شد
4 هر دم بدگر جلوه بنمود رخ خود را از عشوه گوناگون غارتگر دلها شد
5 تا میل همه دل ها جز جانب او نبود از روی نکو رویان آن حسن هویدا شد
6 اندر نظر عارف اغیار خیال آمد بر نقش همه عالم یار است که پیدا شد
7 جان محرم وصل آمد چون نقش اسیری رفت از قید دویی وارست با مطلق یکتا شد