-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 که گفت ای سرو سیمینتن به طرف باغ و بستان آی گل افشان کن زرخسار و بتاراج گلستان آی
2 غلامت تا شود غلمان بهشتی را مشرف کن برای خجلت حوران بطوف باغ رضوان آی
3 گرت از چشم بدبینان گزندی پیش میآید پری وش پرده ای بر بند و شب از خلق پنهان آی
4 سکندر گو مساز آئینه بنگر ماه رخسارش خضر را گو بنوش آنلب برون از آب حیوان آی
5 برای دوستان بربند روز از مردمان پرده خلاف مدعی بی پرده شب در بزم یاران آی
6 سرای دل بسی تار است و منزلگاه اغیار است تو ایشمع شبستان ازل در خلوت جان آی
7 تو راهست ار گنه بیمر مترس آشفته از محشر اگر حب علی داری شتابان سوی میزان آی