1 آن غنچۀ دوشیزه نگر آبستن از مهر شده بیک نظر آبستن
2 لعلی بهزار خرده زر آبستن چون پیکانی بصد سپر آبستن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 تاب جمال تو آفتاب ندارد با خم زلفت بنفشه تاب ندارد
2 کرد دلم شب خوش خیالت از یراک دیده درین عهد چشم خواب ندارد
1 زهی در حسرت آن چشم مخمور فتاده نرگس سرمست رنجور
2 سخن در لعل تو عقلست در جان قدح در دست تو نور علی نور
1 عکس رخ تو چون بر فلک می افتد مه در دویی خویش بشک می افتد
2 رخسارۀ لعل بر رح زردم نه کان رنگ برین رنگ خشک می افتد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به