1 آن کوست قبلهٔ همه کس قبلهجو در او و آن روست قبلهای که کند کعبهٔ رو در او
2 آیینه ساز چشم من این شیشه ساخته نوعی که جز تو کس ننماید نکو در او
3 ز آب و هوای لطف تو گلزار کام ماست باغ شکفته صد گل بیرنگ و بو در او
4 داری دلی که هست محل ملایمت بد خوئی هزار بت تندخو در او
5 کویت چه گلشن است که از دجلههای چشم جاری تراست خون دل از آب جو در او
6 باید به آب داد کتابی که هیچ جا نبود حدیث حرمت جام و سبو در او
7 زین کلبه نگذرید تماشائیان که هست دیوانهای از آن بت زنجیر مو در او
دیدگاهها **