آن شاه حسن بین و به تمکین از محتشم کاشانی غزل 338

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش

1 آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش و آن خیرگی و طرف کله برشکستنش

2 آن تیر غمزه پرکش و از منتظر کشی است موقوف صد کمان ز کمانخانه جستنش

3 سروی است در برم که براندام نازنین ماند نشان ز بند قبا چست بستنش

4 سر رشتهٔ رضا به دل غیر بسته یار اما چنان نبسته که به توان گسستنش

5 باشد کمینه بازی آن طفل بر دلم بر همزدن دو چشم و به صد نیش خستنش

6 صیدیست محتشم که به قیدی فتاده لیک مرگیست بی‌تکلف از آن قید رستنش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر