- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنرا که بر زبان صفت روی او رود در هر سخن ز خود رود اما نکر رود
2 تا عود جان نسوخت به چشمم وطن نساخت آری پری به خانه مردم بر رود
3 مرگ خیال عارض او بگذرد به چشم آن لحظه آب دولت عاشق بجو رود
4 منشین چو خال بر لب شیرینش ای مگس نرسم ز لطف پای تو آنجا فرو رود
5 عمری بیاد رفته همان به که بی لبش همچون حباب در برجام و سبو رود
6 کحل الجواهر از نظر افتد مرا چو اشک در چشم درفشان اگر آن خاک کر رود
7 سیل سرشک برد بکویت کمال را هر جا رود گدای تو با آبرو رود