- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن شکارم کز بر تیر سنان می رویدم التماس زخم نو از لامکان می رویدم
2 حسن می گوید که من تخمی بیفشانم، ولی تا قیامت روی گرم از آستان می رویدم
3 در لبم در عشق تو، آن میهمان دار بلا کز در و دیوار خیل میهمان می رویدم
4 من کی ام، رضوان آن جنت، که در هر سوی راه طوبی از فیض نسیم بوستان می رویدم
5 بشکنم ناقوس و تسبیحی به دست آرم، ولی چون کنم با این که زنار از میان می رویدم
6 مست این ذوقم که گر مدهوشم و گر هوشمند شکر درد از زیر لب تا مغز جان می رویدم
7 بستم این رازی که می داند زبان و دل، ولی حیف گر بر بستن لب صد زبان می رویدم
8 پنبهٔ الماس شد عرفی ولی مجروح من بس که هر دم نیشی از داغ نهان می رویدم