آنکه زلفش به دلم دست تطاول از جویای تبریزی غزل 629

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد

1 آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد دود در خلوتش از نکهت سنبل پیچد

2 پلکها چون بگذارد بهم از مستی خواب سرمه از نرگس او در ورق گل پیچد

3 مخزن گوهر مقصود شود همچو صدف پای سعی آنکه به دامان توکل پیچد

4 داغ دارد دل مستغنی ما منعم را پنجهٔ بی طعمی دست تمول پیچد

5 رفتی از ساحت گلزار و نسیم سحری بی تو چون شعله به بال و پر بلبل پیچد

6 گره از کار دل آسان بگشاید جویا دامن صبر چو بر دست توسل پیچد

عکس نوشته
کامنت
comment