- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنکه ایشان برو نظر کردند اولش عاشقی خبر کردند
2 عشق در هر دلی که جای گرفت دست برد اندرون و پای گرفت
3 عشق در هر دلی که سر بر زد خیمه از عقل و علم برتر زد
4 هر دلی کو به عشق بینا شد منزلش زیر بود و بالا شد
5 هر دلی را که عشق روی نمود هر زمانی ارادتش افزود
6 هر ارادت که عشق را شاید از رضا و موافقت زاید
7 هر ارادت که از محبت شد یا ز انعام یا ز رایت شد
8 اولش عام و آخرش خاص است محض لطف است و عین اخلاص است
9 در کلام خدای میخوانی که: «علیک محبت منی»
10 چون محبت رسد به عین کمال در دل و جان و الهان جمال
11 عشق نامش نهند اولوالاشواق چون رسد آن به حد استغراق
12 اندرین بحر اگر غریق شوی تو خود استاد این طریق شوی
13 گر شنیدی و شد تو را معلوم رو بخوان تا نکو شود مفهوم