- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 که میبرد سخنی از زبان ابن یمین بسیف دولت و دین مفخر زمان و زمین
2 سر اکابر آفاق عمده الوزراء کزوست زینت ملک و بدوست رونق دین
3 بگویدش که ز بهر نثار مقدم تو مرا دلیست صدف وار پر ز در ثمین
4 بگوی تا چه سبب را بمن نسیم قبول نمیرسد ز مهب عنایتت به ازین
5 منم که زنده جاوید ماند از دم من کسی که اسم ویم فعل او کند تلقین
6 منم ز جمع محبان تو فذلک و تو کشیده بر سر من بی سبب خط ترقین
7 مکن که نیک نباشد بگفت بد گویان اگر ز دست دهی دوستی چو ابن یمین