حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

که دیده ست چشمی از حکیم نزاری قهستانی غزل 561

غزل 561 ام از 1607 غزلیات

که دیده ست چشمی که دریا بود

1 که دیده ست چشمی که دریا بود همه گرد دریا ثریا بود

2 که دیده ست بحری که پیرامنش مزین به لولوی لالا بود

3 محیطی که قعرش نباشد پدید در او مردم دیده پیدا بود

4 گرین است پیدا بیا گو ببین که نبود محیطی چنین یا بود

5 منم آن که پیوسته از آب چشم چنین فتح بابم مهیا بود

6 به چشمی چنین جز به دیدار دوست میسر نباشد که بینا بود

7 دلی دارم از آب زر ناشکیب ولیکن در آتش شکیبا بود

8 که دیده ست آخر نشانی چنین که هم آب و آتش به یک جا بود

9 کسی را که بر شمع رخسار دوست زده در سر آتش ز صهبا بود

10 اگر ملک رومش مسلم شود چو پروانه فارغ ز پروا بود

11 چو پروانه بشکفت اگر پر بسوخت برین شمع پروانه عنقا بود

12 که شمع فلک در شبستان عشق سرآسیمه پروانه آسا بود

13 ز ما هیچ ناید بلی هیچ کم مگر خاطر دوست با ما بود

14 مرا نیست با بود و نابود کار نزاری طفیل تولا بود

15 بگویید تا سر اسرار من رموز محقق معما بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر که دیده ست چشمی که دریا بود

شاعر شعر که دیده ست چشمی که دریا بود چه کسی است ؟

شاعر شعر که دیده ست چشمی که دریا بود حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر که دیده ست چشمی که دریا بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر که دیده ست چشمی که دریا بود چیست ؟

قالب شعر که دیده ست چشمی که دریا بود غزل است

مضمون اصلی شعر که دیده ست چشمی که دریا بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر