1 آن دوست که آرام دل ما باشد گویند که زشتست بهل تا باشد
2 شاید که به چشم کس نه زیبا باشد تا باری از آن من تنها باشد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای باد صبحدم چه خبر از نگار ما چونست حال آن صنم گلعذار ما
2 باشد عنایتش به سوی خستگان هجر یا دارد او فراغتی از روزگار ما
1 بر مثال نامه بر خود چند پیچانی مرا چون قلم تا کی به فرق سر بگردانی مرا
2 چند بفریبی به تقریر و به تحریرم دگر این چنین نادان نیم آخر تو می دانی مرا
1 آمد نسیم و بوی تو آورد سوی من بادا فدای جان نسیم تو جان و تن
2 وه وه چه گویمت که چه خندان و شاد داشت ما را نسیم وصل اویس از سوی قرن
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به