-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن خواجه سر بشر ندارد پیداست که رو بشر ندارد
2 هر چندکه عالم و مطیعست در صنف غزا سپر ندارد
3 نگذشت ز علم و زهد هرگز زیرا سر این سفر ندارد
4 از شاخ شجر حدیث گوید اما خبر از ثمر ندارد
5 در بحر محاورست،چه سود؟ چون سود ز بحر بر ندارد
6 در ظلمت جهل می رود راه از نور یقین خبر ندارد
7 در بحر فناست جان قاسم جایی که ملک گذر ندارد