-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن سرو ناز رسته که اندر کنار ماست سر بر فلک کشیده و فارغ ز کار ماست
2 پای دلم چو سرو فروشد به خاک مهر دستی که دستگیر نباشد نگار ماست
3 در ما نظر فکن ز سر مهر کز غمت بنگر که خون دیده و دل در کنار ماست
4 درهم کشیده ابروی چاچی کمان چرا آشفته جعد زلف تو چون روزگار ماست
5 آنچ از غمم نسوخت دل آهنین توست وآنچ از فراق سوخت تن زار زار ماست
6 آمد نسیم عنبر سارا ز باد صُبح گویی که نکهت سر زلفین یار ماست
7 بگذشت و در جهان نظر لطف خود نکرد و این هم نگفت خسته مسکین نزار ماست