آن یکی دیوانه از عطار نیشابوری مصیبت نامه 8

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

آن یکی دیوانه در برفی نشست

1 آن یکی دیوانه در برفی نشست همچو آتش برف میخورد از دو دست

2 آن یکی گفتش چرا این میخوری چیزی الحق چرب و شیرین میخوری

3 گفت چکنم گرسنه دارم شکم گفت از برف آن نگردد هیچ کم

4 گفت حق را گو که میگوید بخور تا شود گرسنگیت آهسته تر

5 هیچ دیوانه نگوید این سخن میخورم نه سر پدید این را نه بن

6 گفت من سیرت کنم بی نان شگرف کرد سیرم راست گفت اما زبرف

عکس نوشته
کامنت
comment