- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن یار جفا پیشه، که پشتست و پناهست هم پشت و پناه آمد و هم عزت و جاهست
2 جانها همه مستند، بدان شیوه که هستند زان شاه دل افروز، که سلطان سپاهست
3 زان خواجه چه حاصل؟ که ز خود در نگذشتست گر مفخر شهرست وگر مرشد راهست
4 با واعظ افسرده بگویید که: غم نیست گر چشم سفیدست ولی روی سیاهست
5 گفتی که: اگر قصه این راه نگوییم زنهار مکن پیشه، که این پیشه تباهست
6 هرجا که کند زلف تو غارت دل و جانها آن جای یقینست که دامی ز بلا هست
7 قاسم، نظر از دوست مگردان، که دریغست جان تو، که در عین حجابست و گناهست